به گزارش وبلاگستان مشرق، نويسنده وبلاگ "باز باران" در جديدترين مطلب وبلاگ خود با اشاره به نامگذاري سال 90 از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان سال جهاد اقتصادي، نوشت: شايد براي بسياري، نامگذاري سال 88(اصلاح الگوي مصرف) سال 89(همت مضاعف و کار مضاعف) و سال 90(جهاد اقتصادي) غيرمنتظره بوده باشد و حتي برخي آن را بر خلاف سياستگذاري قرآن و دين بدانند. اينک تحليل اين نامگذاري ها بر اساس الگوي استراتژيک اسلامي.
پيشتر در مقاله تحليل استراتژيک براندازي 88 به الگوي انسان/جامعه شناسي استراتژيک اسلامي اشاره شد و با استناد به فرمايش اميرالمومنين (ع) لايه هاي انسان/جامعه را، چهار تا برشمرديم؛ العقول أئمة الافکار، و الافکار أئمة القلوب، و القلوب أئمة الحواس و الحواس أئمة الاعضاء" عقل، پيشواي ذهن است و ذهن پيشواي قلب و قلب پيشواي حواس و حواس، پيشواي اعضا. بحارالانوار، ج1، ص96.
در مقاله تحليل استراتژيک روان شناسي اجتماعي مردم ايران همه اشاره شد که دشمن و شياطين، اولين و مهمترين هدف خود را ترور عقل فرد/جامعه قرار داده اند. آنان در توانستند «امام» برون و درون را ترور کنند. در اين حالت، جامعه اي که دچار بحران و فاجعه عدم اطاعت از امام و وليّ امر الهي شد، در حوزه سطح راهبري؛ يعني سطح جسم فرد و جسد جامعه بهره مند کنند، تا هم از مصيبت جاهليتِ حيات بدون امام غافل شوند و هم الگويي براي ملل و دول منفعل و دنباله رو فراهم کنند. بنابراين کشورهايي مثل ژاپن و آلمان، مانند قايقي بادباني هستند که با باد موافق (ياري شياطين) پيشرفتشان سريع مي شود و کشوري که داراي عمق استراتژيک (عقل، امام و وليّ امر الهي) باشد، با باد مخالف شديد در سطح راهبري خود (حوزه بدنه و تمدني جامعه؛ از قبيل صنعت و اقتصاد روبرو است. علت آن هم اين است که دشمن با تمام قوا براي نابودي انسان در تلاش است، و از آنجا که از حلمه به عمق استراتژيک يک نظام ناکام شده است، تمام آن فشار را به حوزه هاي ديگر؛ يعني سطوح منتقل مي کند؛ مثل دزدي که از سرقت گاوصندوق (عمق استراتژيک يک خانه و معادل نقش امامت در جامعه) نااميد شده است، در اين هنگام تمام تلاش خود را براي دزديدن چيزهاي کم اهميت تر به کار مي گيرد، اما اگر موفق به سرقت گاوصندوق مي شد، قطعا تمرکز قواي شان بر کالاهاي کم اهميت تر مثل تلويزيون و فرش کمتر بود.
مهمترين نتيجه اين کار شياطين اين است که در دراز مدت، زبان قابل فهم براي اکثريت ملل و دول دنيا، زبان اقتصاد و پيشرفت در سطح بدن/تمدن مي شود و منطق گفتگوي و تفاهم بشر را تغيير مي دهند.
چرا رهبر الهي ايران، دهه آينده را، دهه عدالت و پيشرفت نام نهادند نه دهه تعالي؟ مگر پيامبر خدا نفرمودند: "انما بُعثت لأتمّم مکارم الاخلاق"؟ اگر به ظهور نزديکيم، چرا نبايد، دل مردم و جان جامعه را آماده ديدار کرد؟ آيا امام زمان قرار است بيايند و بداخلاقي و رشوه و بيوفايي به عهد و زنا و لواط و ... را در جامعه ببينند؟ آيا فرهنگ و معنويت و ايمان مردم در معرض تهديد نيست؟ آيا بهتر نيست به جاي حرکتي مشابه تمدن غرب در پيشرفت که بار معنايي دنياگرايانه دارد، در تعالي که مفهومي ايماني است بکوشيم؟ اصلا مفهوم اين روايت چيست که اگر اهل دنيا عقل مي ورزيدند، [در فرصت محدود سکونت در دنيا، آخرت خود را آباد ميکردند؛ بنابراين] دنيايشان ويران ميشد[1]! مگر خداوند در قرآن نفرموده است که «خداوند قطعا و حتما کساني را که خدا را ياري کنند، ياري مي کند؛ ... آنانکه وقتي در زمين به آنها قدرت داديم، نماز به پاي مي دارند و زکات مي دهند و امر به معروف و نهي از منکر مي کنند»[2] حج/40 و 41 . پس با اين حساب، سياستگذاري کلان نظام جمهوري اسلامي ايران، ديني و قرآني نيست.
_ صدور انقلاب به دول مستضعف دنيا: پس از صدور انقلاب به ملل مستضعف، بيداري ملل و روي کار آمدن دول مردمي و ضد استکبار در دنيا، اينک زمان براي صدور دولت اسلامي فراهم شده است و از آنجا که دول مستضعف دنيا در آستانه درک عمق استراتژيک فرد/جامعه نيستند و درک آنان نيز کمابيش از "سطح بدني/تمدني جامعه الگوي خود؛ يعني ايران فراتر نمي رود، ناگزير بايد با زبان آن قوم[3] و متناسب با آستانه درک شان با آنان سخن گفت و اين يعني، تلاش براي آباداني کشور الگو در حوزه سطح راهبري (بدنه جامعه و بُعد تمدني و صنعتي آن)، و اين نقطه، همانجايي است که مطابق آنچه گفته شد، کانون تمام فشار جبهه شياطين داخلي و خارجي است. به لطف الهي و عنايت اهل بيت و تلاشهاي مخلصانه و مجاهدانه علماي عظيم الشان و استراتژيستي چون شهيد نواب صفوي، امام خميني و اما خامنه اي مردم و نظام ما دراي عمق استراتژيک مناسب هستند و بايد براي حرکتي عظمي در "سطح" برنامه ريزي کرد؛ سخنان نوروز 90 امام خامنه اي در حرم حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام:
«ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينه حل مشکلات اقتصادى به همه دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند که يک ملت در سايه اسلام و با تعاليم اسلام چگونه مي تواند پيشرفت کند!»
البته کار دولت سازندگي هم در همين سطح تعريف ميشد، اما به دليل ترور عدالت و تعهد، عملا به جولانگاهي براي انزواي مردم و رهبري و ترور انقلاب تبديل شد؛ همان که فائزه رفسنجاني گفت رهبري که در اين همه مدت رهبر واقعي بوده است! لذا امام خامنه اي، در ديدار گروهانهاي عاشورا، 22خرداد 71 فرمودند: "سازندگى، کارى بود که على بنابي طالب عليهالسلام داشت؛ اين، سازندگى است! دنياطلبى و مادىطلبى، کارى است که عبيدالله زياد و يزيد مىکردند. آنها تجملات را زياد مىکردند. اين دو را با هم اشتباه نبايد کرد. امروز عدهاى به اسم سازندگى خودشان را غرق در پول و دنيا و مادهپرستى مىکنند. اين سازندگى است؟!"
بيم آن بود که اگر اين روش سازندگي ادامه مييافت، (همانطور که رهبر فرزانه انقلاب در سال 75 و اواخر دولت سازندگي در بحث "عبرتهاي عاشورا" فرمودند) وليّامر الهي هم به مسلخ بروند که خدا را شکر، عمر دولت تکنوکرات به سرآمد، و خون وليّ خدا، امام خامنهاي محفوظ ماند. حتي ايشان تصريح کردند که اجازه نخواهند داد که برخي آرام آرام و معاويه صفتانه، شرايط حسني (ع) را تحميل کنند، ايشان فرمودند اگر قرار است اتفاقي بيفتد، حسيني خواهد بود!
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. غرر الحکم، ص 223: "لو عقل أهل الدنيا لخربت الدنيا". البته اين به معناي آن نيست که اگر گروهي از جاهلان، عقل را رها کردند و به جاي عمران آخرت، به دنيا پرداختند، ما اجازه بدهيم که آنان بر ما سلطه پيدا کنند، در اين حال لازم است که ما نيز به پيشرفت بينديشيم تا اسلام و مسلمين برتر بمانند.
[2]. «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر»
[3]. « وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ» ابراهيم/4.